یک نمایش شادی آور بر اساس موسیقی، رقص و ادبیات و تئاتر سنتی ایران، اجرا شده در کشورهای ایران، آلمان، فرانسه. دربارهی این اثر، به قلم افشین هاشمی میخوانیم:«نسخهی نخستین «حسن و دیو راه باریک پشت کوه» در سال ۱۳۸۰ نوشته شد و سپس پیشکش شد به عروسکهای «غروب در دیاری غریب»، پلنگ «ماه و پلنگ»، و د. نوشین که تکه تکههای متن را، شبانه، از راهی دور، برایش میخواندم. این نمایش پس از دو ماه تمرین، برای نخستین بار با همکاری دوستانی که نامشان در برنوشت آمده، سهی شهریور هزار و سیصد و هشتاد و شش، ساعت هشت عصر در تالار چهارسوی تئاترشهر در سیزدهمین جشنوارهی بینالمللی نمایشهای سنتی-آیینی و برای دومین بار به عنوان نمایش برگزیدهی جشنوارهی نمایشهای سنتی-آیینی، ساعت چهار و نیم و هشت عصر نوزدهم بهمنماه همان سال در تالار سایهی تئاتر شهر به صحنه رفت. نمایشنامه در ابتدا موزون نبود و گفتوگوهای کَسان نمایش به محاوره بود اما حال و هوای نمایشنامه و سیر داستان، زبان دیگری میطلبید. به این ترتیب با نگاهی به دو اثر درخشان بیژن مفید (شهر قصه و ماه و پلنگ)، نمایش به کلامی موزون دست یافت که در عین یادداشت زبان مفید، زبانی ویژهی خود داشت. به همین دلیل اثر به پلنگ «ماه و پلنگ» پیشکش شده است. این که زبانِ اثر را صرفاً مدیون مفید نمیدانم وجود آثاری دیگر از این دست در دیگر حوزه نوشته شده: «پریا»، «قصهی دخترای ننهدریا»، و حتّا «یه شب مهتاب» شاملو در شعر امروز؛ بعضی ترانههای کودکانهی محلی در ادبیات عامیانه و همچنین وجود اثر درخشان دیگری در حوزهی نمایش به نام «حسن کچل» اثر «علی حاتمی» (و تعدادی دیگر از آثارش) که همگی تأثیری غریب در ذهن کودکانهی ما داشتهاند و آن تأثیر دیروز، امروزه در نگارشِ اثری با زبانی آن گونه، بیتردید خود را ناخواسته یا خواسته یادآور میشوند. و باید یاد کنم از استاد بزرگوار بهرام بیضایی، که دیوی دارد در «غروب در دیاری غریب» که دیو نیست! پیشکش نخست، نشانگر آگاهی نگارنده از این موضوع و احترامی ست به ارزشهای معنوی اثر یادشده.»